۲۴ خرداد پارسال مامان و بابام برام تولد خانوادگی گرفتن . اما گفتن که برات ۲۳ میگیریم. عموم و خانواده ، خالم و خانواده و روژین بهترین دوستم که به نظر من جزء خانواده ام هست ما اونا رو دعوت کردیم . اون روز خیلی بهم خوش گذشت و روژین گفت : امشب میخوام پیشت بمونم . منم کلی خوش حال شدم . فردا صبحش بابام برامون صبحونه درست کرد . بعد منو روژین با هم دیگه چادر درست کردیم ( با پتو ) کلی خوش گذشت . بعد مامان های من و روژین کار داشتن با هم رفتن بیرون بابام هم کار داشت روژین ,خانواده ,بابام منبع
درباره این سایت