​من وقتی د یدم که همکلاسی ام ایوان شرور شده با ترس و لرز و استرس گفتم تیکی دختر کفشدوزکی آماده . ولی وقتی فهمیدم تنها شدم و تیکی رفته خیلی ترسیدم اما ترس فایده ای نداشت و من باید میرفتم. ​​ ​​​رفتم و بالای پشت بام ایستادم یویو رو پرت کردم که ببینم تا کجا میر اما دیدم اون داره من رو . منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نسیم سحر بهانه های دلتنگی دانستیها Sina MonavariFar official سلام بهورز